آموزش زبان انگلیسی

آموزشی

آموزش زبان انگلیسی

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
The Best Book English


بهترین کتاب آموزش انگلیسی چیست ؟


در این موضوع هیچ شکی نیست که کتاب ، یکی از بهترین منابع برای یادگیری هر مطلبی ، به ویژه برای یادگیری زبان انگلیسی است . اما چه کتابی ؟ از آنجایی که کتابهای آموزش زبان انگلیسی بسیار فراوانی در کتابفروشی ها و کتابخانه ها دیده می شود ، این مشکل برای زبان آموزان به وجود می آید که کدامشان را مطالعه کنند تا بهترین جواب را بگیرند .
در این مقاله قصد دارم به شما عزیزان بگویم که تا آنجایی که می توانید کتاب آموزش زبان انگلیسی نخوانید و به جای آن بیشتر به مطالعه آزاد و داوطلبانه دیگر کتابها به زبان انگلیسی بپردازید . از لحاظ علمی کاملا اثبات شده که خواندن کتابهای داستان ، رمان و کتابهای کاربردی خیلی بیشتر و بهتر از کتابهای آموزش زبان و گرامر انگلیسی ، می تواند به تقویت مهارتهای زبان انگلیسی شما کمک کند .

تحقیقات علمی به ما چه می گوید ؟

در آزمایشی که توسط پژوهشگران سوئدی روی گروهی از زبان آموزان انجام شد ، نتایج بسیار جالبی به دست آمد ، در هر دو گروه به مدت شش ماه به طور میانگین روزی 2 ساعت به خواندن زبان انگلیسی پرداختند . گروه اول فقط کتابهای داستان و غیر درسی می خواندند ، در حالی که گروه دوم در این 2 ساعت تنها به خواندن کتابهای آموزش زبان انگلیسی می پرداختند . در پایان این شش ماه ، از هر دو گروه امتحان تافل اینترنتی گرفته شد . نتایج این تحقیق نشان داد زبان آموزانی که به مطالعه کتاب داستان و غیر داستانی می پرداختند ، در آزمون تافل به طور متوسط 13 درصد بهتر از گروهی که فقط کتابهای درسی خوانده بودند ، عمل کردند . همچنین گروه اول در هنگام مکالمه زبان انگلیسی اعتماد به نفس بیشتری داشتند ؛ از آرامش بهتری برخوردار بودند ؛ خلاقیت بالاتری در استفاده از الگوهای مختلف زبانی به کار می بستند و در کل از یادگیری زبان انگلیسی بیشتر از گروه دوم لذت برده بودند . این تحقیق نشان می دهد که در یادگیری زبان انگلیسی خواندن کتابهای غیر درسی ( مخصوصا کتابهای داستان ) بسیار بهتر از کتابهای آموزش زبان انگلیسی مرسوم است .
واقع گرایانه که بخواهیم نگاه کنیم ، بخش قابل توجهی از مسئولیت مثمر ثمر بودن خواندن یک کتاب ، بر عهده خود کتاب است ( نه خواننده ) . بنابراین اگر کتابهای آموزشی نمی توانند نظر ما را جلب کنند ، مشکل از کتاب آموزشی است . وقتی کتابی می خریم ، چه آموزشی و چه غیر آموزشی ، چه قدر احتمال دارد که آن را تا آخر بخوانیم ؟
در تحقیق مفصلی که روی احتمال رسیدن خواننده به فصل های مختلف کتابها انجام شده است ، نشان داد که 30 درصد از افراد پس از خریدن یک کتاب درسی ، حتی شروع به خواندن آن کتاب نمی کنند . در نهایت 20 درصد افراد موفق می شوند که یک کتاب آموزشی را به پایان برسانند . در حالیکه این اعداد برای دیگر کتابها به ترتیب 10 درصد و 50 درصد می باشد .





مطالعه آزاد و داوطلبانه ، منبع اصلی تقویت مهارت خواندن و افزایش دایره لغات انگلیسی است . منبع اصلی توانایی ما در به کارگیری ساختارهای پیچیده گرامر زبان انگلیسی می باشد . منبع اصلی توانایی ما در نوشتن یک نوشته به شیوه صحیح است و بالاخره منبع اصلی اکثر اطلاعات ما از دنیای پیرامون می باشد . وقتی شما به صورت داوطلبانه کتابهای جذاب انگلیسی می خوانید ، دانش شما از مهارتهای خواندن ، گرامر و ... به صورت ناخودآگاه زیاد می شود .این دانش به طور عمیقی در ذهن شما ثبت می شود و در نهایت جزئی از وجود شما می گردد .
به عنوان مثال آقای دزموند توتو برنده جایزه صلح نوبل در این رابطه گفته است :
یکی از چیزهایی که بنده به خاطر آن خیلی از پدر خود متشکرم این است که او برخلاف اصول آموزشی مرسوم ، به من اجازه داد که کتابهای کمدی بخوانم . بنده فکر می کنم که این موضوع دلیل اصلی رشد علاقه من نسبت به زبان انگلیسی و خواندن آن بود .

در رابطه با مطالعه آزاد ، نخستین سوالی که برای شما پیش می آید این است که چه کتابهایی برای این کار مناسب هستند ؟ پاسخ آن بسیار ساده است . کتابهایی که برای شما جذاب و مورد نیازتان است . به عنوان نمونه کتابهای داستان و رمان می توانند مورد مناسبی باشند . اگر هم به داستان علاقه ندارید کتابهای کاربردی مرتبط با علاقه و دانش خود را به زبان انگلیسی بخوانید . در ضمن با به کارگیری کتاب گویای زبان انگلیسی دو مهارت بنیادین خواندن و شنیدن شما به زبان انگلیسی همزمان تقویت می گردند .
نکته پایانی درباره بهترین کتاب برای آموزش زبان انگلیسی این است که نخست بایستی کتابهای ساده تر را انتخاب کنید . اگر کتاب سختی انتخاب کنید ، نیاز هست که تند تند به دیکشنری مراجعه کنید . این فرآیند تا حد زیادی خسته کننده است و کارآمدی شما را پایین می آورد . بنابراین با کتابهای ساده آغاز کنید . کتابهایی که برای کودکان نوشته شده است می تواند آغاز خوبی باشد . برای نمونه اگر به ستاره شناسی علاقه دارید ، کتابهای استیون ویلیام هاوکینگ را نخوانید . به جای آن با کتابهای ستاره شناسی آغاز کنید که برای کودکان نوشته شده است .
در پایان دوست دارم که نظرات و تجربیات شما در این مورد را بدانم . شما عزیزان در رابطه با بهترین کتاب آموزش زبان انگلیسی چه فکری می کنید ؟ آیا همانند بنده باور دارید که کتابهای درسی کسل کننده و ناکارآمد هستند یا خیر؟ خوشحال می شوم نظر شما عزیزان را بدانم .

ممنون از همراهی شما عزیزان

روزگارتان گل باران

  • mrzaban mrzaban
  • ۰
  • ۰

short stories

داستانهای کوتاه و آموزنده انگلیسی با ترجمه فارسی


خواندن داستانهای کوتاه انگلیسی ، ذهن شما را بر روی یک دنیای خارق العاده باز می کند و شما را به سطح جدیدی از یادگیری زبان انگلیسی می رساند . یادگیری زبان انگلیسی از این راه شاید روش آهسته ای به نظر برسد ، اما بسیار موثر است . خواندن داستانهای کوتاه انگلیسی در دراز مدت باعث می شود که سریع تر از هر راهی که فکرش را می کنید به شیوایی در زبان انگلیسی برسید . من کاملا باور دارم که داستان تنها برای زبان مادری نیست بلکه از آن می توان به نحو مطلوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیز استفاده کرد . همان گونه که پدران و مادران ما مفاهیم زندگی را در قالب داستان برای ما بیان کردند ، داستان انگلیسی نیز می تواند مفاهیم را به شیوه خاطره انگیزی به زبان آموز منتقل کند .

( 1 )

The butterfly & the cocoon

A small crack appeared on a cocoon. A man sat for hours and watched carefully the struggle of

the butterfly to get out of that small crack of cocoon

Then the butterfly stopped striving. It seemed that she was exhausted and couldn’t go on trying

The man decided to help the poor creature. He widened the crack by scissors. The butterfly came

out of cocoon easily, but her body was tiny and her wings were wrinkled

The ma continued watching the butterfly. He expected to see her wings become expanded to

protect her body. But it didn’t happen! As a matter of fact, the butterfly had to crawl on the

ground for the rest of her life, for she could never fly

The kind man didn’t realize that God had arranged the limitation of cocoon and also the struggle

for butterfly to get out of it, so that a certain fluid could be discharged from her body to enable

her to fly afterward

Sometimes struggling is the only thing we need to do. If God had provided us with an easy to

live without any difficulties then we become paralyzed, couldn’t become strong and could not

fly


پروانه و پیله کرم ابریشم

شکاف کوچکی بر روی پیله کرم ابریشمی ظاهر شد.مردی ساعتها به تلاش پروانه برای خارج شدن از پیله نگاه کرد.

پروانه دست از تلاش برداشت.به نظرمی رسید خسته شده و نمی تواند به تلاش هایش ادامه دهد.

او تصمیم گرفت به این مخلوق کوچک کمک کند.با استفاده از قیچی شکاف را پهن تر کرد.پروانه به راحتی از پیله خارج شد....

اما بدنش کوچک و بالهایش چروکیده بود.مرد به پروانه همچنان زل زده بود و انتظار داشت پروانه برای محافظت از بدنش بالهایش را باز کند.اما اینطور نشد.

در حقیقت پروانه مجبور بود بقیه عمرش را روی زمین بخزد و نمی توانست پرواز کند.

مرد مهربان پی نبرده بود که خدا محدودیت را برای پیله و تلاش برای خروج را برای پروانه بوجود اورده.

به اینصورت که مایع خاصی از بدنش ترشح میشود و او را قادر به پرواز میسازد.

بعضی اوقات تلاش و کوشش تنها چیزی است که باید انجام بدهیم.اگر خدا اسودگی را بدون سختی برای ما مهیا کرده بود در اینصورت فلج شده و نمیتوانستیم نیرومند باشیم و  پرواز کنیم.




( 2 )


The purpose of life


A long time ago, there was an Emperor who told his horseman that if he could ride on his horse

and cover as much land area as he likes, then the Emperor would give him the area of land he has

covered

Sure enough, the horseman quickly jumped onto his horse and rode as fast as possible to cover as

much land area as he could. He kept on riding and riding, whipping the horse to go as fast as

possible. When he was hungry or tired, he did not stop because he wanted to cover as much area

as possible

Came to a point when he had covered a substantial area and he was exhausted and was dying
.
Then he asked himself, "Why did I push myself so hard to cover so much land area? Now I am

dying and I only need a very small area to bury myself

The above story is similar with the journey of our Life. We push very hard everyday to make

more money, to gain power and recognition. We neglect our health , time with our family and to

appreciate the surrounding beauty and the hobbies we love

One day when we look back , we will realize that we don't really need that much, but then we

cannot turn back time for what we have missed

Life is not about making money, acquiring power or recognition . Life is definitely not about

work! Work is only necessary to keep us living so as to enjoy the beauty and pleasures of life

Life is a balance of Work and Play, Family and Personal time. You have to decide how you want

to balance your Life. Define your priorities, realize what you are able to compromise but always

let some of your decisions be based on your instincts. Happiness is the meaning and the purpose

of Life, the whole aim of human existence. But happiness has a lot of meaning. Which kind of definition would you choose? Which kind of happiness would satisfy your high-flyer soul


هدف زندگی

سالها پیش حاکمی به یکی از سوارکارانش گفت:مقدار سرزمینهایی که بتواند با اسبش طی کند را به او خواهد بخشید.همانطور که انتظار میرفت سوارکار به سرعت برای طی کردن هر چه بیشتر سر زمینها سوار بر اسبش شد و با سرعت شروع به تاختن کرد.

با شلاق زدن به اسبش با اخرین سرعت می تاخت و می تاخت.حتی وقتی گرسنه و خسته بود از توقف نمی ایستاد چون میخواست تا جایی که امکان داشت سرزمینهای بیشتری را طی کند.وقتی مناطق قابل توجهی را طی کرده بود به نقطه ای رسید.خسته بود و داشت می مرد.از خودش پرسید: چرا خودم را مجبور

کردم که سخت تلاش کنم و این مقدار زمین را بدست بیاورم؟
در حالی که در حال مردن هستم و یک وجب خاک برای دفن کردنم نیاز دارم.

داستان بالا شبیه سفر زندگی خودمان است.برای بدست اوردن ثروت...قدرت و شهرت سخت تلاش میکنیم و از سلامتی و  زمانی که باید برای خانواده صرف کرد غفلت میکنیم تا با زیباها و سرگرمی های اطرافمان که دوست داریم مشغول باشیم.

وقتی به گذشته نگاه میکنیم متوجه خواهیم شد که هیچگاه به این مقدار احتیاج نداشتیم اما نمیتوان اب رفته را به جوب بازگرداند.

زندگی تنها بدست اوردن قدرت و پول و شهرت نیست. زندگی قطعا فقط کار نیست...بلکه کار تنها برای امرار معاش است تا بتوان از زیباییها و لذتهای زندگی بهره مند شد و استفاده کرد.زندگی تعادلی است بین کار و تفریح...خانواده و اوقات شخصی.بایستی تصمیم بگیری چطور زندگیت را متعادل

کنی.اولویت هایت را تعریف کن و بدان که چطور میتوانی با دیگران به توافق برسی اما همیشه اجازه بده بعضی از تصمیماتت بر اساس غریزه ونیت باشد.شادی معنا و هدف زندگی است.هدف اصلی وجود انسان.اما شادی معناهای متعددی دارد. چه نوع شادی را شما انتخاب میکنید؟چه نوع شادی روح بلند

پروازتان را ارضا خواهد کرد؟





( 3 )

How good we are

 
A little boy went into a drug store, reached for a soda carton and pulled it over to the telephone. He climbed onto the carton so that he could reach the buttons on the phone and proceeded to punch in seven digits. The

store-owner observed and listened to the conversation: The boy asked, "Lady, Can you give me the job of cutting your lawn? The woman replied, "I already have someone to cut my lawn." "Lady, I will cut your lawn for

half the price of the person who cuts your lawn now." replied boy. The woman responded that she was very satisfied with the person who was presently cutting her lawn. The little boy found more perseverance and

offered, "Lady, I'll even sweep your curb and your sidewalk, so on Sunday you will have the prettiest lawn in all of Palm beach, Florida." Again the woman answered in the negative. With a smile on his face, the little boy

replaced the receiver. The store-owner, who was listening to all, walked over to the boy and said, "Son... I like your attitude; I like that positive spirit and would like to offer you a job." The little boy replied, "No thanks, I

was just checking my performance with the job I already have. I am the one who is working for that lady, I was talking to


 چقدر شایسته ایم؟

 پسر کوچکی وارد داروخانه شد، کارتن جوش شیرنی را به سمت تلفن هل داد. بر روی کارتن رفت تادستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شمارهای هفت رقمی. مسئول دارو خانه متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش داد. پسرک پرسید،" خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن

چمن ها را به من بسپارید؟" زن پاسخ داد، کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد." پسرک گفت:"خانم، من این کار را نصف قیمتی که اومی گیرد انجام خواهم داد. زن در جوابش گفت که ازکار این فرد کاملا راضی است. پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد،" خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم

برایتان جارو میکنم، در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهرخواهید داشت." مجددا زن پاسخش منفی بود". پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی راگذاشت. مسئول داروخانه که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: "پسر...از رفتارت خوشم میاد؛ به خاطر اینکه

روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری بهت بدم" پسر جوان جواب داد،" نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم رو می سنجیدم، من همون کسی هستم که برای این

خانوم کار می کنه".


 


( 4 )

Gifts for Mother

Four brothers left home for college, and they became successful doctors and lawyers and prospered. Some years later, they chatted after having dinner together. They discussed the gifts that they were able to give to

their elderly mother, who lived far away in another city


The first said, “I had a big house built for Mama. The second said, “I had a hundred thousand dollar theater built in the house. The third said, “I had my Mercedes dealer deliver her an SL600 with a chauffeur. The fourth

said, “Listen to this. You know how Mama loved reading the Bible and you know she can’t read it anymore because she can’t see very well. I met this monk who told me about a parrot that can recite the entire Bible. It

took 20 monks 12 years to teach him. I had to pledge them $100,000 a year for 20 years to the church, but it was worth it. Mama just has to name the chapter and verse and the parrot will recite it.” The other brothers

were impressed

 
After the holidays Mama sent out her Thank You notes. She wrote: Dear Milton, the house you built is so huge. I live in only one room, but I have to clean the whole house. Thanks anyway
 
Dear Mike, you gave me an expensive theater with Dolby sound, it could hold 50 people, but all my friends are dead, I’ve lost my hearing and I’m nearly blind. I’ll never use it. But thank you for the gesture just the same
 
Dear Marvin, I am too old to travel. I stay home, I have my groceries delivered, so I never use the Mercedes … and the driver you hired is a big jerk. But the thought was good
 
Thanks. Dearest Melvin, you were the only son to have the good sense to give a little thought to your gift. The chicken was delicious. Thank you

هدایایی برای مادر

 
چهار برادر ، خانه شان را به قصد تحصیل ترک کردند و دکتر،قاضی و آدمهای موفقی شدند. چند سال بعد،آنها بعد از شامی که باهم داشتند حرف زدند.اونا درمورد هدایایی که تونستن به مادر پیرشون که دور از اونها در شهر دیگه ای زندگی می کرد ،صحبت کردن.
 
اولی گفت: من خونه بزرگی برای مادرم ساختم . دومی گفت: من تماشاخانه(سالن تئاتر) یکصد هزار دلاری در خانه ساختم. سومی گفت : من ماشین مرسدسی با راننده کرایه کردم که مادرم به سفر بره.
 
چهارمی گفت: گوش کنید، همتون می دونید که مادر چقدر خوندن کتاب مقدس رو دوست داره، و میدونین که نمی تونه هیچ چیزی رو خوب بخونه چون جشماش نمیتونه خوب ببینه . شماها میدونید که مادر چقدر خوندن کتاب مقدس را دوست داشت و میدونین هیچ وقت نمی تونه بخونه ، چون چشماش خوب نمی

بینه. من ، راهبی رو دیدم که به من گفت یه طوطی هست که میتونه تمام کتاب مقدس رو حفظ بخونه . این طوطی با کمک بیست راهب و در طول دوازده سال اینو یاد گرفت. من ناچارا تعهد کردم به مدت بیست سال و هر سال صد هزار دلار به کلیسا بپردازم. مادر فقط باید اسم فصل ها و آیه ها رو بگه و

طوطی از حفظ براش می خونه. برادرای دیگه تحت تاثیر قرار گرفتن.
 
پس از ایام تعطیل، مادر یادداشت تشکری فرستاد. اون نوشت: میلتون عزیز، خونه ای که برام ساختی خیلی بزرگه .من فقط تو یک اتاق زندگی می کنم ولی مجبورم تمام خونه رو تمییز کنم.به هر حال ممنونم.
 
مایک عزیز،تو به من تماشاخانه ای گرونقیمت با صدای دالبی دادی.اون ،میتونه پنجاه نفرو جا بده ولی من همه دوستامو از دست دادم ، من شنوایییم رو از دست دادم و تقریبا ناشنوام .هیچ وقت از اون استفاده نمی کنم ولی از این کارت ممنونم.
 
ماروین عزیز، من خیلی پیرم که به سفر برم.من تو خونه می مونم ،مغازه بقالی ام رو دارم پس هیچ وقت از مرسدس استفاده نمی کنم. راننده ای که کرایه کردی یه احمق واقعیه. اما فکرت خوب بود ممنونم
 
ملوین عزیزترینم، تو تنها پسری بودی که درک داشتی که کمی فکر بابت هدیه ات بکنی. جوجه خوشمزه بود. ممنونم.




 ( 5 )

Englishslang

The man whispered, “God, speak to me” and a meadowlark sang .But, the man did not hear. So the man yelled, “God, speak to me” and the thunder rolled across the sky .But, the man did not listen. The man looked

around and said, “God let me see you.” And a star shone brightly .But the man did not see. And, the man shouted, “God show me a miracle.” And, a life was born .But, the man did not notice. So, the man cried out in

despair, “Touch me God, and let me know you are here.” Whereupon, God reached down and touched the man .But, the man brushed the butterfly away … and walked on


Translate

 
مردی گفت: خدایا با من حرف بزن.و پرنده ای شروع به آواز خواندن کرد ولی مرد متوجه نشد،مرد فریاد زد خدایا بامن حرف بزن و رعد وبرقی در آسمان به صدا در آمد ولی مرد نفهمید. مرد به اطراف نگاه کرد و گفت: خدایا بگذار ببینمت و ستاره ای پرسو درخشید. مرد متوجه نشد . سپس مرد فریاد زد خدایا

به من معجزه ای نشان بده وزندگی متولد شد ولی مرد نفهمید.مرد با ناامیدی گریه کرد و گفت: خدایا مرا لمس کن، و بگذار بدانم که اینجایی. در نتیجه خدا پایین آمد و مرد را لمس کرد ولی مرد پروانه را با دستانش از خود دور کرد و رفت.

 




  • mrzaban mrzaban
  • ۰
  • ۰

Letter Writing


چگونه یک نامه انگلیسی بنویسیم


در شروع نگارش یک نامه رسمی انگلیسی، اگر نام فرد را بدانیم از عبارت Dear Mr …و یا عبارت Dear Ms …استفاده می شود. اما اگر تنها جنسیت فرد را بدانیم برای آقایان از عبارات Dear sir(آقا) و Dear Sirs(آقایان) استفاده نموده و برای خانم ها از عبارت Dear Madamاستفاده خواهد شد. اگر حتی جنسیت فرد را ندانید می توانید از عبارت Dear Sir / Madamاستفاده نمایید. در فرم آمریکایی نامه های اداری، بعد از کلمات از علامت (:) استفاده می شود و در فرم بریتانیایی از کاما (,) استفاده می شود.

به طور معمول می توان عبارات زیر را در خط اول یک نامه رسمی ذکر نمود.

Dear Mr Jackson,
آقای جکسون عزیز
 
Dear Ms White,
خانم وایت عزیز
 
Dear Sir / Sirs / Messrs,
آقای عزیز/ آقایان عزیز
 
Dear Madam,
خانم عزیز
 
Dear Sir or Madam,
خانم یا آقای عزیز
 
Dear All,
حضور محترم همه
 
Good Day
روز به خیر (حالت غیر رسمی تری دارد و در چند نامه اول استفاده نمی شود)
 
نکته: هرگز عنوان را (Mr , Ms) را پیش از نام کوچک شخص ننویسید.
 
Starting
 
آغاز نامه
 
برای شروع نگارش یک نامه انگلیسی با توجه به موقعیتی که شما در آن قرار دارید می توانید از جملات و مثال های زیر استفاده فرمایید.
 
We are writing to inform you that your credit card will be expire at the end of this month.
این نامه را برای شما می نویسیم تا به اطلاع برسانیم که کارت اعتباری شما در پایان این ماه منقضی خواهد شد. 
 
to request
به منظور درخواست برای ....
 
to enquire about
برای تحقیق در مورد ....
 
I am contacting you for the following reason.
بنده به دلایل زیر با شما تماس می گیرم.
 
I recently read/heard about your new Products and would like to know ....
اخیرا در مورد محصولات جدید شما (مطالبی) خواندم / شنیدم و تمایل دارم در مورد ... اطلاعاتی داشته باشم.
 
Having seen your advertisement in … , I would like to
با مشاهده تبلیغات شما در .... تمایل دارم تا ....
 
I would be interested in (obtaining/receiving) …
علاقمند به دریافت ... هستم.
 
I received your address from …    and would like to   …
آدرس شما را از ... گرفتم و تمایل دارم ...
 
I am writing to tell you about
قصد دارم به عرض شما برسانم که ...
 
Referring to previous contact
اشاره کردن به تماس های قبلی
 
Thank you for your letter of March 15
با تشکر از نامه شما در 15 مارس
 
Thank you for contacting us.
با تشکر از اینکه با ما تماس گرفته اید.
 
In reply to your request
در پاسخ به درخواست شما ...
 
Thank you for your letter regarding
با تشکر از دعوت نامه شما ...
 
With reference to our telephone conversation yesterday
با توجه به مکالمه تلفنی دیروز ما ...
 
Further to our meeting last week
در ادامه جلسه هفته گذشته ما ...
 
It was a pleasure meeting you in London last month.
باعث سعادت بنده بود که شما را ماه گذشته در لندن ملاقات نمودم.
 
I enjoyed having lunch with you last week in Tokyo.
از اینکه هفته گذشته در توکیو نهار در خدمت شما بودم لذت بردم.
 
I would just like to confirm the main points we discussed on Tuesday . . .
به منظور نکات اساسی مورد بحث در روز سه شنبه قصد دارم ...
 
Making Request
درخواست کردن
 
We would appreciate it if you would
ممنون (قدردان) خواهیم بود اگر شما ...
 
I would be grateful if you could
سپاس گذار می شوم اگر شما بتوانید ...
 
Could you please send me . . .
می توانید لطفا برای من .... را بفرستید.
 
Could you possibly tell us/let us have
امکانش هست به ما در مورد ... بگویید.
 
In addition, I would like to receive
علاوه بر آن، تمایل به دریافت ...
 
It would be helpful if you could send us
اگر بتوانید ... را برای ما ارسال فرمایید بسیار مفید خواهد بود.
 
I am interested in (obtaining/receiving…)
علاقمندم تا ...
 
I would appreciate your immediate attention to this matter.
از توجه سریع شما به این موضوع قدردانی می کنم
 
Please let me know what action you propose to take.
اجازه دهید بدانیم پیشنهاد شما چه فعالیتی است.
 
Offering
پیشنهاد دادن
 
We would be happy to
خوشحال خواهیم شد اگر ...
 
Would you like us to
آیا تمایل دارید که ما ....
 
We are quite willing to
ما کاملا مایل به ... هستیم.
 
Our company would be pleased to
شرکت ما از ... خوشحال خواهد بود.
 
Giving Good News
دادن خبر خوش – جواب مثبت به پیشنهادات


عباراتی که بیشتر در شروع نامه به کار برده می شود:

In reply to your letter = در پاسخ نامه شما

To meet a demand = برای برآوردن تقاضا

We must apologies for = ما باید پوزش بخواهیم برای

We wish to inform you that = ما مایل هستیم به استحضار شما برسانیم که

We would appreciate it if you could = ما سپاسگزار خواهیم بود اگر شما می توانستید

We would appreciate your reply = ما از پاسخ شما سپاسگزار خواهیم بود

With reference to = با اشاره به، عطف به

Would you please let us = آیا لطفا شما اجازه می دهید به ما
 
I am very much Obligated to you if = من بسیار مدیون شما خواهم بود اگر

I am sorry to have to say that = من بسیار متاسفم از اینکه بگویم

In accordance with your request = طبق خواسته شما، بر حسب درخواست شما

Please accept my thanks for = لطفا سپاس مرا بپذیرید برای

I regret to inform you that = من متاسفم به اطلاع شما برسانم که

Could you do me a favor with = می توانید یک لطف به من بکنید با

Referring your letter of = در استناد به نامه شما

We hasten to thank you for = ما شتاب داریم برای تشکر از شما بابت

I am anxious to hear from you about = من مشتاق شنیدن از شما هستم درباره

We wish to remind you that = ما مایل هستیم به شما یادآوری کنیم که

I find it necessary to = من لازم دانستم به
 
✅عبارات زیر نمونه هایی از عبارات مورد استفاده در نامه نگاری انگلیسی رسمی می باشد.

To agree with = در موافقت با

As agreed = در تایید

As far as I'm concerned = از آنجاییکه من نگران (علاقه مند) ... هستم

As per your request= طبق درخواست شما

In compliance with= در موافقت با، بر طبق

At your convenience= در زمانی که برای شما مقدور است

At your earliest convenience = در اولین فرصتی که برای شما امکان داشت

To be confident in = برای اطمینان از

On behalf of = به نمایندگی از طرف

Payable in advance = قابل پیش پرداخت

Please allow me = لطفا به من اجازه دهید

Please send us=لطفا برای ما بفرستید

Please send me your instructions = لطفا راهنمایی خود را برای من بفرستید

In case of need= در صورت لزوم

In conformity with = به موجب، بر حسب

Accordingly = در نتیجه، بنابراین

in due time = در موقع خود، در زمان مناسب

Consequently = در نتیجه




  • mrzaban mrzaban